33 هفته گذشت
33 هفته با تو بودن به شیرینی قند و با سرعت نور گذشت. این همون شال و کلاهی که داشتم واست بافتم شما مدام نخهاش رو می کشیدی و دور دستات می پیچوندی و باهاش بازی می کردی و کار من رو زیاد می کردی ...
آخرین روز پاییز
حتما شنیدید که جوجه ها رو آخر پاییز میشمارند خب این هم از آخرین روز پاییز جوجوی ما آخر پاییز شد ، همه دم می زنند از شمردن جوجه ها !!! اما تو امشب ، بشمار ، تعداد دل... هایی را که به دست آوردی ... بشمار ،تعداد لبخند هایی که بر لب دوستانت نشاندی ... بشمار ، تعداد اشک هایی که از سر شوق و غم ریختی ... فصل زردی بود ، تو چقدر سبز...
چه خوبه که تو هستی پسرم
پسر گلم خیلی خوشحالم که تو رو دارم حالا که تو رو دارم اگه هیچ کی نباشه بازم غصه ندارم انگار تو اومدی تا من تنها نباشم ،تو اومدی تا غصه ها باشند و من احساسشون نکنم و تو اومدی تا همه چیز زیبا و زیباترباشه .حالا وقتی بابا پیشم نیست دلم قرصه که تو آقای خونه هستی .دوست دارم پسرکم ...
سرگرمی
عزیزکم اولین چیزی که کشف کردیم خیلی دوستش داری زنبورهای متحرک آویز بالای تختت بودند. با این که خیلی کوچولو بودی ولی از حرکت زنبورک ها و شنیدن آهنگ آویز بالای تختت خیلی لذت می بردی و ازشدت ذوق شروع به دست و پازدن میکردی و این اولین سرگرمی برای شما بود.هنوز هم که هنوزه اونا رو خیلییییییییی دوستشون داری. وای که چی بگم از علاقت به بی بی انیشین.مخصوصا قسمت ونکوک که آموزش رنگهاست رو به قدری دوست داری که هنگام بی قراری و بی حوصلگی و ناآرامی ها بادیدنش آروم میشی حتی گاهی انقدر بهونش رو می گیری که ما باید بی خیال دیدن برنامه مورد علاقمون بشیم .  ...
بیسکویت
پارساجونم حالا که داری بزرگ ترمیشی ، باید کم کم راه و روش تنها غذاخوردن رو یاد بگیری و این تمرین رو که با بیسکویت شروع کردی خیلی دوست داری ...
مهندس کوچک
بقیه در ادامه مطالب ............ ...